🔹نویسنده: مختار جعفری / کارشناسی ارشد علوم ارتباطات
عصر حاضر را بانامهای بسیاری همچون عصر ارتباطات، نبرد تمدنها و فرجام تاریخ میشناسند؛ اما شاید بتوان عصر جدید را عصر شهرگی هم نامید.
چندصدایی در عصر جدید که به مدد فناوری و ارتباطات شبکهای میسر گردیده است گمنامی را با خود به ارمغان آورده است. در عصر شهرگی امکان رفتن به روی صحنه و در معرض دیدگان تماشاچیان قرار گرفتن بسیار دشوار است.
چون افراد بسیاری در صف ایستادهاند و زمان کمی برای عرضه حرف تازه هست و اصولاً چون حرف بسیار است نمیتوان تشخیص داد کدام حرف تازه است و برای کدام حرف بایستی برای گوش دادن و به خاطر سپردن زمانی گذاشت.
نوستالژی میراث دوران کمبودهاست. خاطراتی که در ذهنها نقش بسته است و افراد را وامیدارد مشابهت یابی کنند و در میان همهمه صدای روز جایی برای رجوع به تاریخ و صداهای آشنا باشد. آری نوستالژی مرجعیت و قدرت را باز در دستان نخبگان میگذارد.
بازگشت استاد آواز کردی، استاد مظهر خالقی به ایران و استقبال آنهایی که با صدای او زندگی و اکنون در شلوغی روز خود را پیداکردهاند ناشی از اهمیت تاریخ در عصر آیندههاست. در عصر شهرگی دیگر تنها با خوب بودن نیست که میتوان توافق جمعی را به دست آورد زیرا خوب بودن نشانی از عادت است.
در اینجا تنها شگفتی پسندیده میشود و با آشنازدایی به دست میآید؛ اما چرا میتوان با صدای آشنای استاد خالقی تازگی را درک کرد. نوستالژی ناآگاهی تازگی را به آگاهی قدیمی پیوند میدهد.
در عصر شهرگی جایی برای مکث نیست اما نوستالژی امکان ایستادن و نفس تازه کردن میدهد. نوستالژی جدیدها را به قدیمها پیوند میدهد. نوستالژی تنها برگ برنده فرهنگ در عصر شهرگی است.
صدای استاد خالقی تنها نوستالژی یک فرد نیست، بلکه نوستالژی یک ملت است. ازاینرو است که درگذشته نمانده و در آینده سیر کرده است. تصویرگری او از فرهنگ و بیان رنگارنگ او بهسان نقاشی زیبا میماند که نشان از گزینشگری او در بیان و انتخاب متن دارد. هرچند او اکنون سیر آفاقی کرده است اما سالها پیش با آهنگ «ده گه ری مه وه» با سیر انفسی برگشته بود.